جدول جو
جدول جو

معنی سرباز زدن - جستجوی لغت در جدول جو

سرباز زدن
امتناع ورزیدن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، اعراض کردن، سر برتافتن، رویگردان شدن
متضاد: اطاعت کردن، منقاد شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سربار شدن
تصویر سربار شدن
باعث زحمت شدن، بر خرج و زحمت و محنت کسی افزودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سر باز زدن
تصویر سر باز زدن
سر وا زدن، سر تافتن، سر برتافتن، نافرمانی کردن، سرپیچی کردن، ابا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
پرواز کردن. پریدن. اطاره: در حال دیدند که جبرئیل پرواز زد تا آسمان و تمام شهرها و دهها و کوهها را از زمین برکند. (قصص الانبیاء ص 57)
لغت نامه دهخدا
(حَ خَ دَ)
کنایه از اعراض کردن. (آنندراج). ابا کردن. امتناع کردن. نافرمانی کردن. جموح. جماح. (دهار) (ترجمان القرآن) : پس اگر روزی چند صبر باید کرد... عاقل از آن چگونه سر باززند. (کلیله و دمنه). شنیدم که سر از فرمان ملک باززد. (سعدی). سر از موافقت باززدم. (سعدی)
لغت نامه دهخدا
(دَ گِ رِ تَ)
غربال کردن. بیختن
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر باز زدن
تصویر سر باز زدن
امتناع کردن ابا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواز زدن
تصویر پرواز زدن
پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربار شدن
تصویر سربار شدن
مخارج خود را بگردن دیگری انداختن، موجب زحمت دیگران گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربال زدن
تصویر غربال زدن
غربال کردن بیختن گربال زدن غربال کردن بیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر باز زدن
تصویر سر باز زدن
((سَ. زَ دَ))
نافرمانی کردن، تمرد، سرکشی، طغیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبال زدن
تصویر سبال زدن
((~. زَ دَ))
کنایه از استهزا کردن
فرهنگ فارسی معین
مزاحم شدن، زحمت دادن، طفیلی شدن، تلپ شدن، تحمیل شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
ضمّد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
Lace
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
lacer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
завязывать шнурки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
לקשור שרוכים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
رباط باندھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
জুতো বাঁধা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
ผูกเชือกรองเท้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
kufunga viatu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
bağcık bağlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
끈을 묶다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
靴ひもを結ぶ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
फीते बाँधना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
mengikat tali sepatu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
schnüren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
veters strikken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
allacciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
amarrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
зав'язувати шнурки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رباط زدن
تصویر رباط زدن
sznurować
دیکشنری فارسی به لهستانی